راز فال ورق!
تقریبا صد صفحه ای رفتم جلو و متوجه شدم اصلا کششی ندارم ادامه اش بدم.شاید چون خیلی فانتزی بود!یا شاید با شخصیت اولش ارتباط برقرار نکردم.شاید از عناصر خیالی وسط یه کتابی که قراره بهم فلسفه یاد بده خوشم نیومد.شایدم چون خیلی زیاد بود و خیلی زیاد به سیر داستان پرو بال داره بود و طولانیش کرده بود.
دلیل انتخابم نویسنده اش بود.نویسنده ای که یه کتاب خیلی دوست داشتنی ازش خوندم که که همیشه تو یادم می مونه."زندگی کوتاه است،نامه ای به قدیس آگوستین".می دونی مثل چی می مونه؟دیدی هر خواننده ای رو نمیشه همه ی همه ی آهنگاشو دوست داشته باشی؟فکر کنم نویسنده ها هم همینطورن.
+ نوشته شده در جمعه بیست و هفتم بهمن ۱۳۹۶ ساعت 19:24 توسط زینب
|
زینب هستم. ۳۰ سالمه. کتابدار یه کتابخونه باصفا و دوست داشتنی هستم توی یه شهر کوهستانی. اینجا احساسم رو راجع اتفاقات خاص با تک تک کتاب هایی که می خونم و بعضا سریال و فیلم هایی که میبینم، و خاطرات شغل جذابم میگم.