پازیتیو وایبز
امروز یکی از اعضا آمد جلو و گفت میخواد نکته ای بگه، گفت از عملکرد یک ماهه ی من در این کتابخانه جدید راضیه. هم خودش و دوستانش راضی ان. و همین گفتن این جملات، تمام نیرویی که طی ۱۲ ساعت در حال اتمام بود رو برگردوند. چقدر خوبه بهم انرژی مثبت بدیم.
پ.ن: انرژی مثبت درونم، بعد از شنیدن رضایت عضو رو روی کاغذی تابوندم و برای همکارم متن صبح بخیر نوشتم. امیدوارم فردا اول صبح، باعث لبخندش بشه :)
پ.ن۲: اسکار بهترین یار درسی میرسه به هانیه. همراه ترین و رفیق ترین. مرسی که هستی هانیه. نوری تو کتابخونه 🌟 چقدر امروز خندیدیم.
+ نوشته شده در جمعه پنجم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 20:50 توسط زینب
|
زینب هستم. ۳۰ سالمه. کتابدار یه کتابخونه باصفا و دوست داشتنی هستم توی یه شهر کوهستانی. اینجا احساسم رو راجع اتفاقات خاص با تک تک کتاب هایی که می خونم و بعضا سریال و فیلم هایی که میبینم، و خاطرات شغل جذابم میگم.