چند وقت پیش پی دی اف این کتاب رو داشتم و یادم هست که وقتی شروع کرده بودم با ذوق بخونمش همش منتظر بودم که داستان باب میلم شه.اون موقع 30 صفحه بیشتر نخونده بودمش و گذاشته بودمش کنار.اما به خاطر تعریفایی که از کتاب شنیده بودم تصمیم گرفتم بازهم خود کتاب رو بگیرم و این دفعه با جدیت بیشتری بخونمش.تو وبلاگ میله بدون پرچم خونده بودم که قول داده بود اگه 50 صفحه شو بخونم دیگه می رم تا آخرش.اما متاسفانه از صفحه ی 100 به بعد هیچ کششی به داستان نداشتم.کتابش حدود چهارصد و خورده ای صفحه است.و البته وداع با اسلحه جزو کتاب هایی هست که تو فهرست 1001کتابی که قبل از مرگ باید خواند حضور داره.اما شاید به قول مادرم داستان پسرونه ای داره.

این کتاب رو برای این انتخاب کرده بودم تا بخونم چون از ارنست همینگوی،پیرمرد و دریا رو خیلی خیلی دوست داشتم و کاملا غرق بودم تو داستانش.اما باز هم اعتمادم رو نسبت به همینگوی حفظ  می کنم و بعد ها کتاب های دیگه اش رو می خونم.شاید هم همین وداع با اسلحه رو! خدارو چه دیدی،شاید بعد ها خوندمش و ازش خوشم اومد.

+انتشارات نیلوفر

+نجف دریابندی